وقتی نیکی غرغرو میشه
از واکسن 18 ماهگی خیلی منو ترسونده بودن ولی واقعیت اینه که 90درصد اتفاقایی که ما ازشون میترسیم هیچوقت رخ نمیده نیکی هم تب نکرد ولی کلی غرغرو شده بود این 2روز همش مثل کوالا به من چسبیده بود جای واکسنش هم قرمز و یه کم متورم شده بود روز 3شنبه که خانم جان و زهرا خاله و مامان اینا اومدن و آش رشته خوردیم جای همه خالی روز 4شنبه هم ظهر مامان هانیه اومد ناهار و پیش ما موند ولی هیچی از مهمونی نفهمیدم بسکه این نیکی بهونه آورد ظهر خوابش میومد و نمیتونست بخوابه هی نق زد گذاشتمش تو ماشین و بردمش گردوندم تو اون زل آفتاب من خوابم گرفت اما نیکی نخوابید اولش هی باباش رو صدا میکرد بعد هم کل داشبورد رو ریخت بیرون و دستمال کاغذی ها رو پاره کرد بعدش بهونه ...